به گزارش مشرق، هرالد مولر در مطلبی مینویسد: دیپلماسی مهمترین ابزار و در واقع نقطة ثقل فعالیتهای مرتبط با سیاست خارجی است. از طریق دیپلماسی چرخهای روابط بینالمللی «روان» و مرمت می شوند و در این رهگذر موجبات تحرک در مناسبات بین کشورها را فراهم میکنند. دیپلماسی همچنین منازعات را مورد تعمق و بررسی قرار میدهد و در کنار آن در صدد چارهجویی بر میآید و برای راه حل منازعات راهکار لازم را تعیین میکند.
در آلمان وزارت خارجه (تحت نام رسمی «ادارة امور خارجی») چنین وظیفهای را برعهده دارد. این وزارتخانه 11700 عضو دارد که حدود 6000 نفر آنها «هستة اصلی پرسنلی» محسوب می شوند که نیمی از آنها در برلین و نیم دیگر در 230 نمایندگی خارجی آلمان انجام وظیفه میکنند. مابقی اعضای این وزارتخانه را کارمندان پیمانی تشکیل می دهند. تعدادی هم از مستخدمان سایر وزارتخانه ها و از موسسات بخش خصوصی و صنایع نیز به طور موقت در وزارت خارجه شاغل می باشند. پرسنل اصلی در فواصل سه تا پنج سال بین خدمت در مرکز و در نمایندگیهای خارج از کشور مشغول به انجام وظیه می باشند.
وزارت خارجه به طور دائمی با سایر وزارتخانه ها در تماس بوده و هماهنگی های لازمه را به عمل میآورد. سیاست خارجی در یک رابطة آمیخته با تحرک با سیاست داخلی قرار دارد. هدف های اصلی سیاست داخلی چون برقراری ثبات، حفاظت از محیط زیست و امنیت داخلی بدون ارتباط و رایزنی با شریکان خارجی به تحقق نخواهند رسید. به این دلیل در مذاکرات اساسی بینالمللی همیشه وزارت خارجه نیز مشارکت دارد، اما بسته به نوع مذاکرات، در بعضی از امور سایر وزارتخانه ها مدیریت آن را برعهده میگیرند.
در سیاست های خارجی هم وزارت خارجه همیشه لزوماً تصمیمگیرنده نیست. در سیاست خارجی و ارتباط با شریکان مهمی چون آمریکا، فرانسه و یا روسیه صدراعظم آلمان نقش برتری را ایفا میکند و یا در زمان وقوع بحران یورو، وزارت دارایی سکان امور را به دست گرفت. در امور دفاعی و امنیتی هماهنگی کامل با وزارت دفاع به عمل میآید و در سیاست های مربوط به اقتصاد خارجی و توسعه همکاری با وزارت اقتصاد و وزارت همکاری اقتصادی و توسعه از ضروریات است.
سیاست خارجی آلمان ارائه دهندة هویت رو به رشد تاریخی جمهوری فدرال است. این کشور در مرکز اروپا که همسایگان بسیاری هم دارد، باید از آن قدرت برخوردار باشد تا بتواند انتظارات ملی خود را برآورده کند، بدون آن که دیگران را به هراس اندازد و از سوی دیگر آنقدر از خود ضعف نشان دهد که مغلوب خواسته دیگران واقع شود.
اتحادیة اروپایی، ناتو، سازمان ملل حوزههای اصلی فعالیت های سیاست خارجی آلمان را تشکیل میدهند. آلمان به عنوان شریک در بسیاری از قراردادهای بینالمللی مدام در جنب و جوش است . مجامع عمومی، گروههای کارشناسی، کنفرانسهای بررسی مسایل جهانی، دیپلماتهای این وزارتخانه را به طور دائمی به این سو و آن سو میکشانند. در حال حاضر به خصوص اتحادیة اروپایی به بحران افتاده است. اندیشههای عوامفریبانة برخی از رهبران اروپایی روند سیاستگذاری در اتحادیه اروپا را دچار آشفتگی نموده است. و این واقعیت وظیفة سنگینی را بر عهدة آلمان میگذارد که بیش از برخی از همسایگان کوچکتر خود از خطرات فروپاشی اتحادیة اروپایی آگاه است. در اینجا با هنر دیپلماسی میتوان چنان رفتار کرد که بتوان رهبری را برعهده گرفت بدون آن که احساس برتری طلبی ایجاد شود.
ناتو به اتحادیة اروپا یک تضمین امنیتی میدهد و در عین حال به اروپا توانایی دفاعی می بخشد تا به خصوص در برابر روسیه که همسایگان ضعیف خود را به خطر میاندازد، نگرانی نداشته باشد. ناتو در این میان به دیپلماسی آلمان هم امکان میدهد که به خاطر مناسبات ویژهاش با روسیه نقش تعادل بخشی را ایفا کند.
دیپلماسی آلمان در سازمان ملل نیز شدیداً فعال است. آلمان در آنجا عملاً در تمام مسایلی که در سازمان ملل مطرح می شود، حضور دارد و گاه نیز نقش رهبری را بر عهده میگیرد.
در اینجا این سئوال مطرح می شود: آیا آلمان در اندیشه یک دیپلماسی با تقبل مسئولیت بسر می برد؟ در این بین سه مورد را میتوان نام برد که اهمیت نقش دیپلماسی آلمان را تایید میکنند: در مذاکرات دشوار دربارة فعالیتهای هستهای ایران که در سال 2015 به انعقاد عهدنامة وین منجر شد، دیپلماسی آلمان نقش موثری را ایفا کرد. در بحران اوکراین هم آلمان به اتفاق فرانسه و لهستان به فعالیتی چشمگیر پرداخت تا از گسترش مناقشات جلوگیری شود. آلمان در فرایند مینسک فعالانه شرکت کرد، گرچه تمام کشورهای درگیر، یعنی روسیه و اوکراین و شبهنظامیان هوادار روسیه در اوکراین شرقی قصد خرابکاری در ان را دارند. گرچه معاهدة مینسک موفقیتی نهایی محسوب نمی شود، ولی به هرحال آنچه کسب شده، بهتر از هیچ است. وقتی هم که بشارالاسد، حاکم سوریه در اکتبر 2013 تحت فشار جامعة بینالمللی سلاحهای شیمیایی خود را منهدم کرد، آلمان با اعزام تیم متخصصان زبده برای نابود کردن این مهمات حضور خود را نشان داد.
این سه محور اشاره شده اصل تداوم سنت در دیپلماسی آلمان را نشان میدهند. جمهوری فدرال در تاریخ خود همیشه قبول مسئولیت کرده است. دیپلماتهای آلمانی با پشتکار و خبرگی تا آنجا که در توان دارند برای رسیدن به هدف های خود کوشش میکنند.
در آلمان وزارت خارجه (تحت نام رسمی «ادارة امور خارجی») چنین وظیفهای را برعهده دارد. این وزارتخانه 11700 عضو دارد که حدود 6000 نفر آنها «هستة اصلی پرسنلی» محسوب می شوند که نیمی از آنها در برلین و نیم دیگر در 230 نمایندگی خارجی آلمان انجام وظیفه میکنند. مابقی اعضای این وزارتخانه را کارمندان پیمانی تشکیل می دهند. تعدادی هم از مستخدمان سایر وزارتخانه ها و از موسسات بخش خصوصی و صنایع نیز به طور موقت در وزارت خارجه شاغل می باشند. پرسنل اصلی در فواصل سه تا پنج سال بین خدمت در مرکز و در نمایندگیهای خارج از کشور مشغول به انجام وظیه می باشند.
وزارت خارجه به طور دائمی با سایر وزارتخانه ها در تماس بوده و هماهنگی های لازمه را به عمل میآورد. سیاست خارجی در یک رابطة آمیخته با تحرک با سیاست داخلی قرار دارد. هدف های اصلی سیاست داخلی چون برقراری ثبات، حفاظت از محیط زیست و امنیت داخلی بدون ارتباط و رایزنی با شریکان خارجی به تحقق نخواهند رسید. به این دلیل در مذاکرات اساسی بینالمللی همیشه وزارت خارجه نیز مشارکت دارد، اما بسته به نوع مذاکرات، در بعضی از امور سایر وزارتخانه ها مدیریت آن را برعهده میگیرند.
در سیاست های خارجی هم وزارت خارجه همیشه لزوماً تصمیمگیرنده نیست. در سیاست خارجی و ارتباط با شریکان مهمی چون آمریکا، فرانسه و یا روسیه صدراعظم آلمان نقش برتری را ایفا میکند و یا در زمان وقوع بحران یورو، وزارت دارایی سکان امور را به دست گرفت. در امور دفاعی و امنیتی هماهنگی کامل با وزارت دفاع به عمل میآید و در سیاست های مربوط به اقتصاد خارجی و توسعه همکاری با وزارت اقتصاد و وزارت همکاری اقتصادی و توسعه از ضروریات است.
سیاست خارجی آلمان ارائه دهندة هویت رو به رشد تاریخی جمهوری فدرال است. این کشور در مرکز اروپا که همسایگان بسیاری هم دارد، باید از آن قدرت برخوردار باشد تا بتواند انتظارات ملی خود را برآورده کند، بدون آن که دیگران را به هراس اندازد و از سوی دیگر آنقدر از خود ضعف نشان دهد که مغلوب خواسته دیگران واقع شود.
اتحادیة اروپایی، ناتو، سازمان ملل حوزههای اصلی فعالیت های سیاست خارجی آلمان را تشکیل میدهند. آلمان به عنوان شریک در بسیاری از قراردادهای بینالمللی مدام در جنب و جوش است . مجامع عمومی، گروههای کارشناسی، کنفرانسهای بررسی مسایل جهانی، دیپلماتهای این وزارتخانه را به طور دائمی به این سو و آن سو میکشانند. در حال حاضر به خصوص اتحادیة اروپایی به بحران افتاده است. اندیشههای عوامفریبانة برخی از رهبران اروپایی روند سیاستگذاری در اتحادیه اروپا را دچار آشفتگی نموده است. و این واقعیت وظیفة سنگینی را بر عهدة آلمان میگذارد که بیش از برخی از همسایگان کوچکتر خود از خطرات فروپاشی اتحادیة اروپایی آگاه است. در اینجا با هنر دیپلماسی میتوان چنان رفتار کرد که بتوان رهبری را برعهده گرفت بدون آن که احساس برتری طلبی ایجاد شود.
ناتو به اتحادیة اروپا یک تضمین امنیتی میدهد و در عین حال به اروپا توانایی دفاعی می بخشد تا به خصوص در برابر روسیه که همسایگان ضعیف خود را به خطر میاندازد، نگرانی نداشته باشد. ناتو در این میان به دیپلماسی آلمان هم امکان میدهد که به خاطر مناسبات ویژهاش با روسیه نقش تعادل بخشی را ایفا کند.
دیپلماسی آلمان در سازمان ملل نیز شدیداً فعال است. آلمان در آنجا عملاً در تمام مسایلی که در سازمان ملل مطرح می شود، حضور دارد و گاه نیز نقش رهبری را بر عهده میگیرد.
در اینجا این سئوال مطرح می شود: آیا آلمان در اندیشه یک دیپلماسی با تقبل مسئولیت بسر می برد؟ در این بین سه مورد را میتوان نام برد که اهمیت نقش دیپلماسی آلمان را تایید میکنند: در مذاکرات دشوار دربارة فعالیتهای هستهای ایران که در سال 2015 به انعقاد عهدنامة وین منجر شد، دیپلماسی آلمان نقش موثری را ایفا کرد. در بحران اوکراین هم آلمان به اتفاق فرانسه و لهستان به فعالیتی چشمگیر پرداخت تا از گسترش مناقشات جلوگیری شود. آلمان در فرایند مینسک فعالانه شرکت کرد، گرچه تمام کشورهای درگیر، یعنی روسیه و اوکراین و شبهنظامیان هوادار روسیه در اوکراین شرقی قصد خرابکاری در ان را دارند. گرچه معاهدة مینسک موفقیتی نهایی محسوب نمی شود، ولی به هرحال آنچه کسب شده، بهتر از هیچ است. وقتی هم که بشارالاسد، حاکم سوریه در اکتبر 2013 تحت فشار جامعة بینالمللی سلاحهای شیمیایی خود را منهدم کرد، آلمان با اعزام تیم متخصصان زبده برای نابود کردن این مهمات حضور خود را نشان داد.
این سه محور اشاره شده اصل تداوم سنت در دیپلماسی آلمان را نشان میدهند. جمهوری فدرال در تاریخ خود همیشه قبول مسئولیت کرده است. دیپلماتهای آلمانی با پشتکار و خبرگی تا آنجا که در توان دارند برای رسیدن به هدف های خود کوشش میکنند.